| 7 Comments

چقدر حس بدي به آدم دست ميده وقتي ميبينه از همه کارها و برنامه ريزي هاش عقب افتاده.
بعضي وقتها نگراني بابت اين عقب ماندگي، موجب ميشه که از کارهاي روزمره هم باز بموني...

فقط اميدوارم که اين دوران زودتر تموم شه و بتونم يه شکل منظم تري به زندگيم بدم...

7 Comments

:-s
دراین جور مواقع با یه برنامه ریزی دقیق دوباره و حفظ آرامش همه چی درست میشه ;)

می دونی بدتر چیه ؟ اینه که بفهمی همه ی برنامه هائی که خودتو واسش کشتی بیهوده بوده ! ... این بدتره ... زیادی دربند دقایقی که رفته نباش

اميدوارم به تمام برنامه هات برسي. گاهي ادم بايد خودش را ببخشه. اونوقت خيلي كارها راحت ميشه.

رفیق، قدر کار زیاد داشتن و از برنامه عقب افتادن و این قبیل مشکلات رو بدون. وقتی مثل من پا به دنیای بازنشستگی گذاشتی و دیگه کاری جز دانشگاه رفتن و چایی خوردن و قدم زدن و کتاب خوندن نداشتیّ، حسابی دلت براش تنگ می‌شه.

كاملا دركت مي كنم!!!.....

واي خيلي بده :(

About this Entry

This page contains a single entry by Ali published on October 4, 2006 2:04 PM.

was the previous entry in this blog.

is the next entry in this blog.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en