July 2008 Archives

تنفر

| 7 Comments

واقعا تحملش برام سخت شده...
تصور کن میای خونه در حالی که کلی کار داری و میبینی 5 ساعت برق قطع میشه و در نهایت به هیج کارت نمیرسی... نمیدونم اسمش رو چی بذارم، تحقیر؟ بدبختی؟؟ بدشانسی؟
امروز بیشتر از همیشه عصبی شدم و ناگاه به یاد دیروز افتادم، وقتی که توی مجموعه ورزشی سردار ... رو دیدم که داره ورزش میکنه... درحالی که لبخند بر دهانش نقش بسته و اشعار آهنگ She Wants It رو زمزمه میکنه...
حس بدی بود، مخصوصا وقتی که صدای خنده هاش و شوخیهاش با سرمایه دارهای تهرانی، من رو یاد اونهایی که کشته شده بودن مینداخت..
منتفر بودم، شاید بیش از خودش از این همه دورویی...

حس رهایی

آرامش... آرامش... آرامش...






All That Remains
Jesse Cook

...

About this Archive

This page is an archive of entries from July 2008 listed from newest to oldest.

June 2008 is the previous archive.

August 2008 is the next archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en