December 2004 Archives

| 5 Comments

آرزو به دل موندم که يک دفعه سوار یک تاکسی بشم و از آهنگی که ميذاره لذت ببرم!!:(
هميشه ی خدا گوش آزاره! شما پيشنهادی ندارين؟؟

| 8 Comments

چند وقتيه که احساس ميکنم با خودم غريبه شدم....


You only see what your eyes want to see
How can life be what you want it to be
You’re frozen
When your heart’s not open

You’re so consumed with how much you get
You waste your time with hate and regret
You’re broken
When your heart’s not open

Chorus:

Mmmmmm, if I could melt your heart
Mmmmmm, we’d never be apart
Mmmmmm, give yourself to me
Mmmmmm, you hold the key

Now there’s no point in placing the blame
And you should know I suffer the same
If I lose you
My heart will be broken

Love is a bird, she needs to fly
Let all the hurt inside of you die
You’re frozen
When your heart’s not open

| 10 Comments

يکي دو شب بود به خاطر مشکلاتي که براي يکي از سرورها پيش اومده بود نميتونستم بخوابم، تا اينکه امروز ساعت 8 صبح ديدم برق خونمون رفت و کامپيوتر خاموش شد. ديدم که تو اون شرايط ديگه هيچ کاري جز خواب نميشه کرد. براي همين با خيال راحت گرفتم خوابيدم که يه ذره استراحت کرده باشم...
هنوز خيلي خوابم عميق نشده بود که با صداي تق! از خواب پريدم. اول فکر کردم پام خورده مثلا به چيزي افتاده، اما بعد از اينکه قشنگ بيدار شدن ديدم يه بوي سوختن بد جور مياد و برق هم اومده... سريع رفتم سراغ کامپيوتر و ديدم که اصلا روشن نميشه.
برق اومده بود و يک حال خيلي اساسي به کامپيوترم داده بود. اولش با خيال راحت گفتم که حتما Power Supply ش سوخته... اما بعد از يه ذره بررسي فهميدم که حتي هاردديسک و هرچي که توي کامپيوتر داشتم نابود شده!!
واقعا نميدونستم بايد چيکار کنم. جدا از خرجي که رو دستم گذاشته بود، مدت ها بود Backup نگرفته بودم و کل اطلاعاتم داشت از دست ميرفت:(
اولين کاري که کردم رفتم يه هارد عينا مدل هاردديسک خودم پيدا کردم و خريدم، Controller ش رو باز کردم و گذاشتم رو مال خودم و تونستم همه اطلاعات رو برگردونم.
بقيه قطعات رو هم عوض کردم و يه تجربه گرون قيمت هم بدست آوردم، اون هم اينکه وقتي کامپيوتر خاموشه هميشه بايد از برق کشيدش!

| 10 Comments

امشب باز كلي فكراي جور واجور كردم كه موجب شدن قاط بزنم!
با يكي از دوستام رفته بودم كافي شاپ كه يه ذره صحبت كنيم... داشت درمورد سيستمي كه روي ماكروفرهاي جديد سامسونگ پياده كرده بود توضيح ميداد. بعدش در مورد سيستمهاي جديد Digital Home بحث ميكرديم. واقعا به كجا داريم ميريم ما؟؟؟ شديم فقط مصرف كننده يه سري شركت خارجي... بيخود نيست همه تبليغات تلويزيون شده LG و Samsung! اين همه انرژي، اين همه نيروي جوون و خلاق... همه وقتمون داره توي چيزاي مسخره حروم ميشه. مگه ما چيمون از 4 تا چشم بادومي كمتره؟؟!! اشكال از عامه مردم نيست... مشكل از اونايي كه اون بالا نشستن و خودشونم نميتونن جمع كنن.
وقتي كه الان داره تكنولوژي Interactive TV مياد يكي بپرسه كه صدا و سيماي ما براي آيندش چه برنامه اي داره؟؟؟
وقتي هنوز يه اينترنت درست و حسابي تو خونه هامون نداريم يخچال اينترنتي چجوري ميخواد برامون خريد كنه؟؟؟
دوست داشتين اينجا رو هم ببينين!
كجا داريم ميريم؟؟ خودمونم نميدونيم...

About this Archive

This page is an archive of entries from December 2004 listed from newest to oldest.

November 2004 is the previous archive.

January 2005 is the next archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en