| 8 Comments

وقتي فکرش رو ميکنم که تو چه خطري داشتم مي افتادم، ميبينم که خدا خيلي کمکم کرد. مخصوصا بعد از اينکه فهميدم با چه کلاهبرداري قرار بود کار انجام بشه!
واقعا چقدر تجربه کارسازه...

Snow Of The Sahara
Enigma

8 Comments

خوشحالم كه مشكلي برات ييش نيومد...

پس خدا رو شكر که به خیر گذشت! :) ;)

اينا همش مال اينه كه خياطيت خوب نيست:))))) تو هم اگه يه خياط ماهر بودي نه تنها به خطر نمي افتادي بتنها به خطر مي انداختي :))

خدا راشكر كه جون سالم به در بردين راستي اين بازي چقدر وحشتناك بودم وقتي متنش را خوندم يك لحظه خون توي رگهام منجمد شد.

مي بيني مسعود خان ؟ ميبيني دوستيا چه طوري شده ؟ وقتي اسم پول مياد دوستي ها هم بوي فاضلاب ميگيره ....
خدا جيز جيگرش كنه همه ئ كلاه بردارا رو ...
در ضمن علي همه تجربيات از خودت بود ؟ نقش فعال و حضور منو يادت رفت ذكر كني .
بنده خدا تو از همه ماجرا خبر نداري .... تو ميتوني متن كامل كلاه برداري و خالي بندي منو از مسعود خان بپرسي ... :))

خدا هميشه دوستت داره و كمكت مي كنه علي جان!

علي آپديت :)

برو بابا با اين وبلاگت

About this Entry

This page contains a single entry by Ali published on October 25, 2005 4:45 AM.

was the previous entry in this blog.

is the next entry in this blog.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en