| 3 Comments

Eye.jpg

داشتم از يه شهري برميگشتم تهران که سر صحبت با بغل دستيم باز شد. بعدش ازش مشخصاتش رو که پرسيدم ديدم فاميلش قبلا به گوشم خورده! بعد خودش گفت آقاي .... که تو مجلسه عموشه:) خلاصه اونم شروع کرد به تعريف کردن از عموش که چقدر طرفدار داره و چقدر تو کاره وکالت و قضاوت وارده و اين چيزا. ميگفت که سالي چند دفعه ميره سويس و تو سطح کشور همه قبولش دارن. خلاصه منم تو دلم گفتم آفرين چه آدماي جالبي پيدا ميشن!!
بعد ازش پرسيدم چرا مياد تهران؟ گفتش که "زن دوم" عموش رفته شهرشون خونه دوم عموش کسي نيست!!! داره ميره که اين مدت اونجا باشه.
ديگه صحبتي نکردم. فقط به خودم و مردم اين جامعه فکر ميکردم....

3 Comments

:)))))))))))...:-&

D: !! متوفق باشي علي جان!!

خوب اينم مي تونه تعبيري از فيلم كما باشهمعمولا" همچين ادمايي دچار مشكلات خانوادگي هستن!!!!!!!!!!
اون شهري كه ميگي احتمالا"طرفاي اردبيل يا تبريز نبوده؟؟؟؟؟؟؟

About this Entry

This page contains a single entry by Ali published on April 12, 2004 4:53 AM.

was the previous entry in this blog.

بدون شرح! is the next entry in this blog.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en