زنبيل و بنز تشريفات

| 3 Comments

امشب که از شيراز ميومدم به يه جيز با مزه برخورد کردم:)
اونم اينکه تو هواپيما بغل دستم يه خانوم خيلي مسن نشته بود (اينم از شانسمه!) که يه زنبيل داشت (از اين قرمزا!!) که با خودش آورده بود تو هواپيما. اولش يه ذره که گذشت گفت آقا ميشه جاتونو با من عوض کنين؟ مام جامونو عوض کرديم. بعد از يه مدت ديگه ديدم هي خودشو جمو جور ميکنه و چادرشو سفت ميکنه و اينا!! بعد اونوقت هر چي که تو هواپيما ميدادن ميذاشت تو اون زنبيله! حتي به اسباب بازي بچه ها و برگه نظرخواهي اينام رحم نکرد. تو دلم گفتم اين ديگه چه شاسکوليه اومده سوار هواپيما بشه! اين اتوبوس هم زيادشه.
خلاصه بعد از اينکه به مقصد رسيديم مام پشت سر اين خانوم پياده شديم که بريم سوار اتوبوس بشيم.
اما هنوز به پايين پله ها نرسيده بوديم که ديدم چند تا پاسدار وايسادن يه بنز تشريفات هم پايين هواپيماس. در و براي خانوم باز کردن و ايشون با بنز تشريفات رفتن. خلاصه ايشون رفت و ما نفهميديم آخر اون زنبيل دست اون چيکار ميکرد!!! شما چي حدس ميزنين؟؟؟:)

3 Comments

والا منم چون دم هواپيما هميشه ميان دنبالم و مي برنم نمي دونم كه بگم پيرزنه چي كاره بيد!!!!!

علی چه رفقای خلافی داری !
دم هواپيما هم بهشون مهلت نميدن !
پاسدار ها ميان دنبالشون و ميبرنشون !!!
;)


:)))))))
خيلي باحال بود:))) حالا هي بگو من شانس ندارم:P بابا خود شانس بقل دستت بوده و تو غافل بودي>:) ...

ولي خيلي مشكوك بود هاااااا....hmmmmm....

:D

About this Entry

This page contains a single entry by Ali published on May 30, 2003 3:17 AM.

New Winamp was the previous entry in this blog.

is the next entry in this blog.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.

Pages

Powered by Movable Type 5.14-en