December 14, 2005

از دست خودم عصبانيم!
نميدونم چرا نسبت به همه دقايقي که دارن مثل يک چشم بهم زدن ميگذرن انقدر بي تفاوت شدم...
گذر زمان رو با تمام وجودم حس ميکنم اما قدرت يه حرکت جانانه رو ندارم.
واقعا ديگه وقتی نمونده و من فقط يک نظاره گر م...
:(

Posted by agordji at December 14, 2005 11:58 PM