February 23, 2004

سفرنامه

بالاخره من برگشتم! چقدر سفر سخت و در عين حال پر کاري بود...
اما مهم اين بود که کار بقدري خوب پيش ميرفت، که حتي خود ما يعني من و دوستم محمد که با هم اين پروژه رو انجام مي داديم هم باورمون نميشد!! اما خب تو عرض يک هفته شبانه روز کار ميکرديم و فقط تنها وقت آزادمون رو تو رستوران هتل ميگذرونديم!!! جالبه که بدونين فرصتي هم براي خواب نبود و ما براي اين که کار رو به موقع برسونيم روي هرچي جغد و خفاش و اينا بود کم کرده بوديم:))
اين وضعیت ماست تو خونه دوستم قبل از رفتن. همونطور که ميبينين اينقدر همه چي قاطي شده بود فقط يادمون بود که خودمونو جا نذاريم!!

خلاصه با هر مصيبتي بود خودمونو به بندر عباس رسونديم.
وقتي هم که رسيديم از اونجا که فقط يک مقدار کم از کار رو انجام داده بوديم مجبور بوديم تو هتل هم کار کنيم! اصلا هم نميشد عقب انداختش چون که وزير راه قرار بود بياد بازديد و ما بايد تا اونموقع حتما همه چي رو درست ميکرديم.
خلاصه اينم وضعيت ما بود تو هتل!!

بالاخره با هر مصيبتي بود کار رو به موقع تموم کرديم و رضايت همه هم جلب شد. يه سيستم Streaming با کيفيت عالي که بدون نياز به هيچ برنامه جانبي به صورت Online تصوير پخش ميکرد. واقعا اگر برنامه نويسي دوستم نبود خودم تنهايي هيچ وقت نميتونستم اين کار رو انجام بدم.
اينم يه عکس از خود بندر شهيد رجايي که تا چشم کار ميکنه فقط آدم کانتينر ميبينه!

و اينم نماي شب اونجا!

با همه خستگيهاش اما الان کلي احساس سبکي ميکنم، چون احساس ميکنم کلي بار از رو دوشم برداشته شد:) فقط مساله وحشتناک اينه که تا خواستم يه ذره استراحت کنم دانشگاه و درس و اين جور چيزا سر و کلشون پيدا شد:((

Posted by agordji at February 23, 2004 1:47 AM