June 1, 2003

eclipse.jpg

ديروز واقعا" اعصابم حسابي خورد شد. به خاطر کارم بليط داشتم که برم شيراز بعد خيلي راحت 2.5 ساعت تموم هواپيما تاخير داشت!!! جالب اينجا بود که هيچ کس هم براش مهم نبود!!! وقتي رفتم به مسوول ترافيک اونجا ميگم بابا من کار دارم ميگه: "بابا چي چي اين مملکت خوبه که انتظار داري اينشم درست باشه!!!"
خلاصه حالا باز خدا پدرشون و بيامرزه پرواز cancel نشد! بعدش رفتيم سوار هواپيما شديم:) اونم چه طياره اي:)) Fokker 100 ! اما اين نوعش به طرز وحشتناکي راحت بود. بنز سوار شدين؟ يه چيزي تو همون مايه ها! فقط فکر کنم انقدر راحت بود که از Fokker شده بود يه چيز ديگه که خودتون ميدونين:))
نميدونم چي بود که همه چيش ميلرزيد! فکر کنم يه تنظيم موتور مشت ميخواست که البته کار آقا مسعود ه و ما تو کاراشون دخالت نميکنيم!!
خلاصه اونجا بود که فهميدم چرا مهماندارا هميشه اولش دعا ميکنن! همين دعا هاست که نميذاره اين ابوقراضه ها سقوط کنن!
به هر حال اگر جايي ميخواستين برين بهترين وسيله يه قاطر سر حاله! ميگين نه امتحان کنين.
جاتون خالي اونشب با اينکه کلي هم خسته بودم پيش يکي از دوستاي خيلي خوبم تا صبح شو Chris de Burgh و اين چيزا ديديم:)
اين عکس هم که گذاشتم مربوط به خورشيدگرفتگي که فکر کنم ديروز بود.
فعلا باي:)


Posted by agordji at June 1, 2003 10:19 PM