هميشه جزء اون دسته از افراد بودم که واقعا به قدرت اراده اعتقاد داشتم. هميشه دلم ميخواست تو محيط اطرافم تغيير ايجاد کنم چرا که به نظرم تغيير دادن، نشونه ي کاملي از اراده و اختيار يک انسانه....
اما وقتي که حس کني ديگه نميتوني تغيير ايجاد کني، يا اينکه بفهمي بقيه قدرت درک کاري رو که کردي ندارن، اونوقته که بهتره بشينی يه گوشه تا روزگار خودش برات تصميم بگيره...
هرچقدر هم بخواي خلاف جهت آب يه رودخونه شنا کني، آخرشم آب ميبرتت!
خيلی حس خوبيه نه؟؟؟ :(