March 13, 2005

مسافرت

خب... تا يکي دو ساعت ديگه بايد برم فرودگاه. خودمم باورم نميشد که چطور به اين سرعت همه کارام جور شد که بتونم برم مسافرت.
اما نميدونم چرا اصلا هيچ احساسي ندارم نسبت به اين مسافرت، شايد مال استرس کارهايي باشه که مونده. اونم نه يک کار عادي. يه پروژه خيلي پر هزينه که دقيقا توي سال تحويل از حرم عبدالعظيم روي اينترنت قراره پخش بشه:(
با اينکه صد در صد اطمينان دارم که کار به بهترين نحو انجام ميشه اما بازم ته دلم يه ذره نگرانم. شايدم مال اين هست که از کار دورم ولي همين که فکر ميکنم مسعود و امين هستن و کلي همه چيز طبق برنامه ريزي هامون پيش ميره کلي خيالم رو راحت تر ميکنه.

خلاصه چه دلم بخواد چه نخواد بعد از 16 سال دارم خارج ميشم از ايران ....
پس خداحافط تهران...

Posted by agordji at March 13, 2005 9:02 PM